به گزارش مشرق، تحریم، یک راهبرد سیاسی- اقتصادی منفی به منظور اعمال قدرت است. استفاده از تحریم های اقتصادی، سابقه ای طولانی در روابط بین الملل دارد. با پایان جنگ سرد و ظهور نظام تکقطبی موج جدیدی از تحریم از سوی ایالات متحده آغاز شد. آمریکا از ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۶ میلادی بیش از ۶۱ تحریم یک جانبه علیه ۳۵ کشور اعمال کرد که ۴۲ درصد از جمعیت جهان را تشکیل می دهند. در جعبه ابزار سیاست خارجی ایالات متحده، تحریمهای اقتصادی نخستین گزینه برای مقابله با کشورهای مخالف است.
ایران چهار دهه است که با تحریمهای آمریکا دست و پنجره نرم می کند با این حال این تحریمها در سالهای اخیر تشدید شد و عمدتا مردم عادی را هدف قرار داد. دولتمردان آمریکایی در سالهای اخیر که ایران درگیر کرونا بود نه تنها تغییری در محدودیتهای اقتصادی علیه ایران ندادند و بلکه کرونا را محمل مناسبی برای اعمال فشار بیشتر بر مردم ایران یافته و تروریسم اقتصادی را با تروریسم درمانی تشدید کردند.
استفاده از تحریم و تهدید از سوی آمریکا یکی از ابزارهایی است که به کرات در عرصه روابط بین الملل مورد استفاده قرار گرفته است. دولت های مختلف ایالات متحده از زمان باراک اوبامای تاکنون حتی در طوال مذاکرات نیز همواره از تحریم و تهدید علیه ایران استفاده کرده اند.
رهبر انقلاب اسلامی در زمان مذاکره با ۱+۵در مورد تهدیدها گفت: «من نمیفهمم مذاکره در زیر شبح تهدید چه معنایی دارد؟ مذاکره کنیم زیر شبح تهدید! مثل اینکه یک شمشیری بالای سر [ما باشد]. ملت ایران اینجوری نیست؛ ملت ایران مذاکره زیر سایه تهدید را برنمیتابد.»
جمهوری اسلامی با توجه به سابقه تاریخی مذاکره و توافق با آمریکا و همچنین آگاهی از اعتیاد ایالات متحده به تحریم، در مذاکرات وین دو گزینه مهم و کلیدی راستی آزمایی و تضمین عدم خروج مجدد آمریکا از برجام را روی میز مذاکره گذاشت، در مقابل تعدادی از رسانه های و تحلیلگران غربی ارائه تضمین از سوی آمریکا را به دلایل سیاسی غیرممکن جلوه داده می دهند، علاوه بر این آنها تلاش می کنند که رفع بخشی از تحریمهای وضعشده علیه ایران را به بهانه بالا بودن هزینههای سیاسی دشوار یا دست نیافتنی توصیف کنند.
مطرح کردن چنین مسائلی دوگانگی سیاست خارجی آمریکا را آشکار می کند، چرا که نشان می دهد که پیروی از سیاست چندجانبه گرایی توسط این کشور ادعایی بیش نیست و روسای جمهور آمریکا در وضع تحریم های بی حدوحصر می توانند با دست باز اقدام کنند اما در رفع تحریم مدعی هزینه و ایجاد مشکل هستند. اما سیاست داخلی آمریکا و مشکلات آن توجیه مناسبی برای خودداری از عمل به تعهدات بینالمللی نیست، و مسلما به جمهوری اسلامی و مردم ایران ارتباطی ندارد.
مقامات دولت بایدن تاکنون چندین بار از آمادگی برای لغو تحریمهای ناسازگار با برجام سخن گفته اند، در حالی که مقامات کشورمان اعلام کرده اند که خواستار لغو تمامی تحریم ها هستند. بسیاری از تحریم هایی که تحت عناوین تروریسم و حقوق بشر اعمال شده با هدف نابودی برجام بوده و عملا عدم لغو آنها باعث می شود جمهوری اسلامی نتواند از مزایای مندرج در توافق هسته ای احتمالی استفاده کند. از همین روست که از نگاه ایران همه تحریمهایی که پس از توافق برجام وضع شدهاند یا در مسیر اجرای تحریمهای پیش از برجام قرار گرفتهاند، بهدلیل دشواری و موانعی که بر سر راه انتفاع اقتصادی ایران بهوجود آوردهاند مرتبط با برجام و مغایر با آن محسوب میشوند و باید برداشته شوند.
در همین راستا دولت کنونی آمریکا تلاش می کند با پروپاگاندای رسانه ای تحریم ها را اشتباه ترامپ معرفی کند و در مورد بروز وضعیت کنونی توافق سال ۲۰۱۵ از خود سلب مسئولیت کند. این رویکرد با بدیهیات حقوقی ناسازگار است. نباید فراموش کرد که وضعیت کنونی برجام نتیجه عملکرد سه رئیسجمهور و سه دولت آمریکا است.
دولت باراک اوباما به بهانه توصیههای گروه ویژه اقدام مالی، عملا ایران را از گشایشهای تحریمی، پس از توافق ژنو محروم کرد. در توافق ژنو یکی از تعهدات طرف غربی آزادسازی ماهانه ۷۰۰ میلیون دلار از داراییهای ایران در خارج از کشور بود که این امر با بهانههای مختلف به سختی امکانپذیر شد. تا مدتهای زیادی منابع آزاد شده در حسابهای ایران در کشورهای خاصی بلوکه باقی ماند. دولت دونالد ترامپ با خروج از برجام ضربهای اساسی به توافق هستهای وارد کرد و با سیاست تحریمی فشار حداکثری کشورمان را درگیر مشکلات اقتصادی بسیاری کرد. دولت جو بایدن نیز که با وعده رفع تحریم، وارد کاخ سفید شد اقدامی برای رفع تحریمها انجام نداد و حتی تلاش کرد از تحریمهای گسترده ای که دولت ترامپ، علیه ایران وضع کرده بود به عنوان اهرم فشار در مذاکره با ایران استفاده کند.
در واقع آمریکا نه تنها از برجام خارج شد و قطعنامه ٢٢٣١ سازمان ملل نقض کرد. بلکه با روی کار امدن دولت دموکرات بایدن، این کشور با ادامه سیاست فشار حداکثری همان رویکرد ترامپ را ادامه داد. واشنگتن که به استفاده از تحریم اعتیاد شدیدی دارد غالبا این سیاست را درقبال کشورهای مستقلی همچون ایران استفاده می کند، اما تحمیل خواسته ها به زبان زور در مقابل کشورهای مستقل محکوم به شکست و به هر حال زمانی خاضثصیت خود را از دست می دهد.
دونالد ترامپ با قمار در عرصه سیاست خارجی بر وضع تحریمهای سخت و اجرای سیاست فشار حداکثری وعده فروپاشی سه ماهه ایران را به رهبران کشورها میداد، اما ایران بیش از سه سال با اتخاذ سیاست مقاومت حداکثری ایستادگی کرد و در نهایت این طراحان و مجریان سیاست فشار حداکثری بودند که با ناکامی کاخ سفید را ترک کردند.
به نظر می رسد که آمریکایی ها هنوز تصمیمات سیاسی خود را در پایتخت نگرفته اند، پیچیده کردن فرایند رفع تحریم ها به بهانه هزینه داخلی به هیچ عنوان موجه نیست، خصوصا که در دنیای امروز دیپلماسی بر پایه استراتژی عملگرایانه، ایستادگی بر مواضع مبتنی بر منطق و قانون به پیش می رود.
واشنگتن برای دستیابی به توافق و اشتباهاتی که نتیجه سیاست های غلط سه دولت پیاپی آمریکا بوده است باید به تمامی تحریم هایی که پس از توافق ۲۰۱۵ اعمال شد، پایان دهد و به دور از هرگونه فضاسازی رسانهای و تبلیغاتی به شکل قابل راستی آزمایی به تعهدات خود بازگردد تا ایران بتواند از ظرفیت رفع تحریمها برای توسعه سریعتر اقتصاد خود بهرهبرداری کند.